ماهان و عشقش شو هندی
الهههههههههههههههههههی دورت بگردم آخه مادر شما رو با این قدو قواره چه به شو هندی نگاه کردن با احساسم عزیز دلم وقتی 6 ماهه بودی توی روروئک میذاشتمت یه روز داشتم شو هندی نگاه میکردم و به کارهام توی آشپزخونه میرسیدم که دیدم هیچ سر وصدایی ازت در نمیاد فورا دست پاچه ازآشپزخونه بیرون پریدم فکر میکنی چی دیدم همچین مات و مبهوت جلوی تلویزیون توی روروئکت شو هندی نگاه میکردی و لبخند میزدی خیالم راحت شد انگار هر چی شور و هیجان وعشق ومحبت رو از اون شو هندی میگیری نمی دونم از اون چی میفهمیدی که وقتی خانومه رو با لباس عروس توی کالسکه میدیدی از جات بلند میشدی ولبخند میزدی بارها وبارها این شو رو برات تکرار کردم ولی هر بار به صحنه عروس وکالسکه میخندیدی مامانی منم که از تعجب دهنم باااااااااااااااااز چشمات رو درویش کن آخه نفسم الان زوده برات به همسر ولباس عروس وعروسی فکر کنی آخه جوجه مامان دههههههههههههههه
اههههههههه مامان بلو تنار دیده دالم شو هندی ندا می کنم الان علوس خانوم میاد من نمبینمش چه وقت عسک گلفتنه آخههههههههه بلو ظلفاتو بشول دیده خوف
تازه این رو یادم رفت بگم که هر وقت توی آشپزخونه بودم و صدات میکردم که ماهان مامان عشق مامان پسر خوشگلم دورت بگردم بیا جیگرم اصلا نمیومدی ببینی مامان چی میگه ولی وقتی در یه مواد غذایی که مشمعی بود مثل ماکارونی رو باز میکردم انگار که موهات رو کز داده باشن با روروئکت مثل جیمبو جت جلوی در آشپزخونه پیدات میشد یکی نیست بگه آخه عزیزکم مگه تا حالا با این سنت وقد وقوارت که الهی دورش بگردم چیپس وپفک خوردی که تا صدایی شبیه به باز کردن در خوارکی میشنوی هر کجا که باشی خودت رو سریع میرسونی به اونجا